رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

هشت

عید امسال هوا دلگیر بود

فاطمی بود روزگارش پیر بود

عید بود و ولی دل ها بارانی بود

چشم ها خیس ولی باز هم امید بود

امید از ماندن یار بود قرار یار بود

چشم زینب و حسین به در دیوار بود

در سوخته بود و میخ برافراشته بود

ای کاش که پشت در مادر نبود

ای کاش که علی این همه تنها نبود

ای کاش حیا بود و نفرت نبود

ای کاش رسول بود و آن در نبود

با این همه حال همه اش میگویم

سالی که نکوست از بهارش پیداست

روزی همه به دست مادر زهراست

  • sajadt

نظرات  (۲)

سلام  سجاد
ایول داری/
  • احمدرضا عابدین پور
  • سلام
    بازگشت غرورآفرینت مبارک
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی