رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

مرگ اصولگرایی

اگر به مبانی و اصول انقلاب نگاهی بیاندازیم و در آن کمی تفکر کنیم به چند نکته مهم برخورد می کنیم که دانستن آن برای هر فرد انقلابی و منتسب به انقلاب ضروری است و حتی باید آنها را جزو مبانی فکری و عملی خود قرار دهد و در رسیدن به این اهداف تلاش کند.

1.حضرت امام بعد از اتمام جنگ در پیام موسوم به پیام قطع نامه ی 598 ،جنگ جدیدی را برای هر فرد انقلابی و به عبارتی، کل مردم را به جنگ اصیل اسلام رهنمون می شوند ،آن جنگی که عدالت در آن معنا پیدا می کند و هدف اصلی رسالت انبیا برای ایجاد جامعه ای اسلامی، همین معناست.

حضرت امام می فرمایند:« امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده اند مى بوسم، و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه هاى آزادى و کمال نثار مى کنم. »

آری،به راستی مهمترین هدف یک جامعه ی اسلامی حمایت از مستضعفین آن جامعه است ،به عبارتی برای مردمی که علت اصلی انقلاب بوده اند ولی آیا مجلس گذشته نیز در راستای حمایت از مستضعفان بوده است؟در راستای احقاق حقوق آنها بوده است؟آیا قانون گذاری ها در راستای نفی طبقات اجتماعی و رفع تیعیض های موجود در جامعه بوده است؟ یا خیر در راستای اهداف حزبی و منافع شخصی و ایجاد شکاف طبقاتی بیش از پیش.

جای بسی تعجب است از اصول گرایانی که خود را پایبند به اصول انقلاب می دانند اما هیچ فهمی از آن اصول ندارند و تنها فهم آنها رسیدن به قدرت و گربه سگ بازی های سیاسی است،آیا نکات مذکور از اصول و مبانی انقلاب است؟

حتی بدتر از آن استفاده ی ابزاری آنها از مردم برای رسیدن به قدرت به اسم اسلام و حزب الله برای رسیدن به قدرت است اما جالب است بعد از رسیدن آنها به قدرت نه تنها رنگ و بوی از آنها را نمی بینید بلکه حتی ارتباط گرفتن با آنها در جهت تحقق شعار ها و سخنان خود چنان سخت می شود که گویی آنها از مردم نیستند ، به عبارتی طبقه ی خاصی را تشکیل داده اند که ظاهر اسلامی دارند اما به واقع تفکرات آنها به جز در برخی از مسائل جزئی سیاسی هیچ تفاوتی با دیگران ندارد و تنها زمانی که آنها با توده های مردم ارتباط دارند زمان انتخابات است و بس.

حال این افراد که هیچ ارتباطی با بدنه ی مستضعف جامعه ندارند چگونه می توانند در راستای حمایت از مستضعفین گامی بردارند؟

2.لزوم مقابله با استکبار بویژه آمریکای جنایت کار و حفظ استقلال و عزت کشور جزو اصول همیشگی و مبانی اصیل در اندیشه های امام راحل و همچنین رهبر معظم انقلاب است.

امام ره می فرمایند« سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند»

لذا از گفتار بالا مشخص می شود باید در راه انقراض مستکبرین پیوسته تلاش کرد اما جای تعجب دارد در مجلسی که خود را پایبند به اصول انقلاب می داند قراردادی با کشورهای مستکبر جهان به تصویب می رسد که هم عزت را زیر سوال می برد و هم استقلال وهم منافع ملی را اما به راستی فرق مجلس ششم با مجلس اصول گرای فعلی (نهم) در راستای مبارزه با مستکبرین  چیست ؟؟گویا تنها دعوا بیشتر بر سر این است که چه کسی با آمریکا مذاکره کند، نه این‌که تا شرایط ملت ایران محقق نشده و رابطهی گرگ‌ومیشی بر هم نخورده با اصل قضیه مخالفت کنند.

در مجلسی که در راس آن یک مدعی بزرگ اصول گرایی-البته مورد لطف ویژه ی اصلاح طلبان-به نام لاریجانی باشد که تنها در بیست دقیقه بتواند چنین قرار داد ننگینی را به تصویب برساند و نه استقلال کشور برای آنها مهم باشد و نه عزت و نه حتی لزوم مقابله با مستکبرین جزو ملزومات آنها باشد نتیجه و برآیندی جز همین اوضاع آشفته ی اقتصادی،ذلت تحمل نا پذیر ملی وپایمال کردن خون های پاک شهدا و پشت پا زدن به آرمان های اصیل انقلاب ندارد.

 شاید اگر به طور فرض چنین قرارداد ننگینی در زمان مجلس ششم و سلطه ی دوم خردادی ها مطرح می شد امید می رفت که برخی از سر غیرت حزبی و یا برای رسوا کردن رقیب زیراب این قرارداد ننگین را می زدند و هرگز اجازه ی حراج مصالح ملی آن هم در بیست دقیقه نمی دادند اما باید گفت و اسفا که این ننگ بر دامان مجلسی که خود را اصولگرا می داند تا ابد باقی ماند.

تنها می توان گفت در اواخر سلطه ی ایل قاجار تحمل چنین تحقیری قابل پیش بینی بود آن هم نه در بیست دقیقه.

اصول دفع مظلوم در جهت رضایت ظالم؟اصول استکبار پرستی ؟اصول قدرت دوستی و ثروت پرستی؟آیا این اصول اصول گرایان است؟

3.اگر به لیست بندی های جناح متحد اصولگرا نگاهی بیاندازید افرادی رامشاهده می کنیدکه ترکیب آنها شگفتی انسان را برمی انگیزد چرا که نه تنها هیچ قرابت فکری ندارند بلکه گه گاه با هم در تضاد و جدال هستند برای نمونه در جدال بر سر تصویب برجام افرادی سر دم دار مخالفت و گروهی یقه چاک تصویب.گروهی مدافع دیدگاه های راست و اقتصاد کاملا لیبرالی و دسته ای هم مدعی اقتصاد اسلامی،برخی منصوب به فتنه گران 88 و جاده صاف کن آمریکا و گروهی مخالفان فتنه و به گمان ما خود عمار پندار تعدادی ساکت در فتنه،مخالف دولت و مداح دولت همه و همه را در لیست مشاهده می کنیم.

آیا به راستی این لیست بندی ها جز بر اساس روابط و زد و بند های سیاسی تنظیم شده است؟ و نیز بر اساس سهم بندی های نهاد ها و یا حتی اشخاص.

آیا نمی توان این لیست ها را شرکت سهامی افراد و گروه ها نامید؟

 

خروجی چنین شرکت سهامی،به بهانه حفظ وحدت،محافظه کاری برای حفظ وضع وجود است. لذا به‌جای پیشبرد انقلاب، حفظ وضع موجود اصل می‌شود و حرکت‌های انقلابی به‌عنوان برهم زنندگان زمین‌بازی مورد اعتراض واقع می‌شوند. در این چارچوب هر حرکت انقلابی تهدید به‌حساب می‌آید و انقلابیون به‌عنوان نیروهای تندرو مورد نفی قرار می‌گیرند. اصل این مدل محل سؤال است. در این چارچوب بازهم از انقلاب، گفتمان انقلاب و سخن گفته می‌شود، اما هویت جدی و ایدئولوژی که بتواند حرکت ایجاد کند ندارد. محافظه‌کاری هم جز برای عافیت‌طلبان جذابیت ندارد، آن‌ها هم حال و توان توجیه عمومی مردم را ندارند.

در کنار این مسائل اصولگرایان جای مسائل اصلی و فرعی را عوض کردند. درزمانی که رهبری به جنگ اقتصادی و جنگ نرم دشمن که برای تغییر محاسبات مردم و مسئولین طراحی شده بود تاکید می کردند اینان اولویت خود را با آنچه جریان خود ساخته ی انحرافی بود قرار دادند.در مواردی مثل برجام، مسائل اصلی اقتصاد مقاومتی، مسائل اصلی زندگی مردم، دفاع از جناح فرهنگی مؤمن و سکوت کردند و مواردی فرعی و حاشیه های بازی‌های سیاسی را اصل قرار دادند.

این رویکرد پادگانی که چند حزب و چند چهرهی سیاسی بنشینند و بدون صلاحیت فردی یا حتی بدون نمایندگی دیدگاه‌های درون جبههی انقلاب برای بقیه تکلیف تعیین کنند، آن‌هم با شاخص سهمیه‌بندی و هر صدای مخالف را با تمسک به برههی حساس کنونی، خطر لولوی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون و سرکوب کنند و با دوپینگ سیاسی با سوءاستفاده‌هایی نظیر برداشت شخصی و جناحی خود و انتساب آن به وابستگان رهبری هر حرکت انقلابی را منزوی می کنند.

این گونه رفتار قیم مآبانه که گاهی نیز  نان دین می خورند و سنگ انقلاب به سینه می زنند اما با هزار تاسف هم باورهای دینی مردم را تضعیف می کنند و هم آرمان های انقلابی امام و رهبری را به حاشیه می رانند علاوه بر آن نتیجه ی چنین دوگانگی ادعا و عمل باعث بد بینی توده ی مردم به جبهه ی حزب الله می شود.

 

  • sajadt

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی