رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

مرگ تدریجی یک انقلاب


یکی از علل انحراف های یک انقلاب فاصله گرفتن از اصول ومبانی آن انقلاب و در نتیجه استحاله ی آن انقلاب و تغییر آرمان های آن به آرمان های پوچ و تو خالی و بی معنی است و این خطری است که هر انقلابی را تحدید و تهدید می کند،خواه آن انقلاب انقلاب پیامبر باشد یا انقلاب امام خمینی ره .

همیشه عده ای هستند که منافع آن ها با منافع انقلاب در تضاد است در نتیجه در صدد تحریف آن انقلاب بر می آیند و معمولا فضایی را بوجود می آورند که  بر اثر آن ضمن حفظ پوسته و صورت انقلاب آن را به سیرت و مغز فاسد قبل از انقلاب رجعت می دهند.(به طور مثال استقرار نظام فاسد سرمایه داری،برده داری با تشدید تضاد طبقاتی در حکومت امویان اما به ظاهر در لباس و صورت خلافت پیامبر(ص).)

با این حال بار ها رهبر معظم انقلاب از تببین صحیح آرمان ها و حتی خطر تغییر صورت و سیرت انقلاب سخن گفته اند، ایشان می فرمایند:

«هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکرشده و حساب‌شده، استحاله‌ی جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است. »

لزوم جلوگیری از تحریف انقلاب ها تبیین گسترده ی آرمان های آن انقلاب در جامعه و تربیت نیروی فعال در تراز آن انقلاب است و این دو با یک دیگر در ارتباط هستند و به عبارتی لازم و ملزوم یک دیگرند بنابراین با نبود یکی از آن دو جامعه ی انقلابی لنگ می ماند.

برای شروع باید آرمان های انقلاب بویژه انقلاب خودمان را بشناسیم به همین دلیل به تبیین برخی از این موارد می پردازیم و منبعی بهتر از صحیفه ی امام برای تبیین این آرمان شناسی نمی توان یافت و نکته ی اسف بار این است که برخی از افرادی که خود را انقلابی می نامند نه تنها این گفتمان برایشان غریبه است بلکه اسفناکتر از آن با شنیدن مواضع اصولی انقلاب در مقابل آن جبهه می گیرند.

1.امام ره پس از پایان جنگ تحمیلی در پیامی شروع یک جنگ جدید را نوید می دهد و می فرمایند آن جنگ تمام شده است و جنگی که از آغاز خلقت تا زمان بعثت آخرین پیامبر بر سر مواضع اصولی در جریان بوده است را تبیین می کند.

حضرت امام می فرمایند:

«امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده ‌است و من دست و بازوی همه عزیزانی ‌که در سراسر جهان کوله‌بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین نموده‌اند می‌بوسم؛ و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه‌های آزادی و کمال نثار می‌کنم.»

جنگ مستضعف و مستکبر،جنگ فقر و غنا این ها ادبیات جدیدی در ادبیات انقلاب بود ادبیاتی که تا کنون مهجور مانده است.حال بیاییم کمی معنای جنگ فقر و غنا را بیش از بیش گسترش بدهیم.آری به راستی بنا به فرموده ی خداوند در قرآن کریم یکی از بزرگترین هدف ها در بعثت پیامبران برپایی عدالت در جامعه است(سوره ی حدید آیه 25) و به تعبیر مقام معظم رهبری «مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض ، و نیز عدالت خواهی است؛این پایه ی مشروعیت ماست».

با این همه آیا می توان خود را انقلابی معرفی کرد اما هدفی برای برپایی عدالت نداشت؟وآیا می توانیم خود را انقلابی و در خط امام بنامیم اما تلاش برای رفع تبعیض و فساد در اندیشه ی ما هیچ جایگاهی نداشته باشد حتی از قشر مستضعف به عنوانی یاد کنیم که گویا تقدیر و مشیت اللهی چنین بوده است که این افراد به این نوع زندگی دچار شوند.در جامعه ای که برای قشر مستضعف آن، انقلاب شده است و هدف اصلی آن برپایی عدالت بوده است چرا باید این قشر را فراموش کند؟؟و حتی به اصطلاح، سوپر انقلابی های آن در اولویت های خود هم لزوم رسیدگی به محرومین را فراموش کنند و فقط خود مشغول گربه سگ بازی های سیاسی باشند و یا حتی چنان عمق تحلیلی آنها ضعیف شود که فراموش کنند تمام ابعاد حکومت با یکدیگر در ارتباط است و برای سامان بخشیدن به آنها باید ریشه را درست کرد نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد جای بسی تاسف است که حتی بدنه ی دانشجویی نیز رسالت خود را فراموش کرده و به جای رسیدگی به مردم و مطالبه و احقاق حقوق آنها به مسائل خرد و کوچک سیاسی و یا بعضا اعتقادی می پردازند(البته به آنها هم باید رسید ولی بر اساس اولویت)

2.لزوم مبارزه با مستکبرین که بار ها در کلام امام راحل آمده است ایشان می فرمایند:

« سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند»

به درستی تنها زمانی حکومت جهانی مستضفین تحقق خواهد یافت که مستکبرین منقرض شوند و این به معنای نابودی آنها نیست بلکه در مرحله ی اول اصلاح آنها و گرنه انقراض آنها شرط اصلی بسط عدالت است.

 اما باید بدانیم مستکبرین تنها در بعد خارجی معنا پیدا نمی کنند و بلکه چه بسا خطر مستکبرین درونی برای انقلاب از مستکبرین خارجی بیشتر است برای مثال عده ای که به واسطه ی رانت خواری حقوق افرادی را که در محله های فقیر نشین کشور زندگی می کنند  ضایع می کنند و از آن برای خود کاخ ها می سازند این ها جزو مستکبرین دورنی هستند.

آنها که پشت میز های خود می نشیند و نه تنها وقتی برای امور جاری مردم نمی گذارند بلکه بیشتر وقت خود را صرف رسیدن به قدرت و ثروت اندوزی می کنند ،اینها جزو مستکبرین درونی هستند .

این افراد هستند که منافع خود را بر منافع انقلاب و مردم ارجح می دانند و حاضر نیستند برای احقاق حقوق مستضعفین جامعه قدمی بردارند چرا که منافع خود را در خطر می بینند .

حاضر نیستند برای پر شدن شکاف های طبقاتی قدمی بردارند چرا که آنها از این شکاف نان می خورند.

حاضر به پذیرش اعتراض به فساد و تبعیض در جامعه نیستند چرا که خود نمونه ی بارز این تبعیض ها هستند .

آری این افراد هستند که باعث تحریف انقلاب ها (چه انقلاب پیامبر چه انقلاب خمینی )می شوند. به درستی این افراد نماد استکبارند و این هشدار خمینی کبیر است که برای حفظ انقلاب باید با آنها مقابله کرد و سکوت در برابر آنها مرگ تدریجی انقلاب را رقم می زند.

این دو مورد از اصلی ترین اصول و مبانی انقلاب می باشد حال مورد دیگری که باید به آن توجه کرد در جهت جلوگیری از تحریف انقلاب لزوم تربیت نیروی انسانی در تراز انقلاب است.

یک انقلاب هر چند از نظر ایدئولوژیک قوی باشد اما نتواند نیرویی تربیت کند که در تراز آن انقلاب باشد و نتواند با آرمان های آن انقلاب احساس قرابت کند ،ناچارا این افراد باعث تحریف انقلاب می شوند،به طور مثال شخصی که تربیت یافته ی علوم غربی است و همه چیز را در پیوستن به کدخدایان جهان می داند، مسلما این فرد استقلال و عزت کشور برایش اهمیت ندارد و تنها هدفش پیوستن به کدخدا برای توهمی به نام بزرگ شدن است.

این نیز عامل مهم دیگری در تحریف انقلاب هاست.

  • sajadt

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی