هفت
- يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۳۰ ق.ظ
به توکل اسم اعظمت
چگونه بنوسیم در حالی که رویایی ندارم و آسمان هم تار شده
ابر ها خشک و آب ها داغ شده
فقط روز ها را سپری می کنم بی آن که تو را ببینم و ببویم
ای کاش توان دیدن تو را داشتم ولی افسوس....
ای کاش می توانستم تیرگی های دلم را کنار بزنم ولی افسوس...
ای دل آرام بگیر
ای چشم کم ببار
ای روح کم بخوان
بگذار زمان بگذرد
زمان....
وازه ی عجیبی است
بگذار بگذرد
صبر راه حل درمان تو است
پس صبر کن تا رویایت بیاید
آری صبر و صبر و صبر .....
- ۹۳/۰۱/۱۰