رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

رو نوشت

می نویسم تا بنویسند نوشت از دلش یک رو نوشت

عمیق تر

عمیق تر ...

چند وفت پیش در دهه ی اول فاطمیه یکی از برادران ارزشی که معمولا این افراد خود را جزو عماریون زمان می دانند حرف جالبی زد.

ایشون گفتند بیایم به حضرت زهرا دوباره سیلی نزنیم ومصداق ایشون برا ی این فعل بسیار جالب بود و عمق تحلیل این برادران بزرگوار را از تحلیل وقایع سطح جامعه و مسایل پیرامون می رساند ایشان فرمودند هر کسی بد حجاب باشه یا خوانواده ی بد حجاب به دختر غیرت نداشته باشد سیلی بد صورت حضرت میزند

برای من خیلی جالب بود کسانی که خود جزو عماریون میدانند اینقدر در شناخت اولویت های امر به معروف و نهی از منکر ضعیف باشند.

اگر به وقایع بد از رحلت پیامبر توجه کنیم مشاهده میکنیم که حضرت از سکوت خواص جامعه در برابر بی عدالتی در مورد حضرت علی ع و عدم توجه به سخن پیامبر دلخور بوده حتی می شود گفت به دلیل شکست این خفقان و بی عدالتی های موجود در جامعه به شهادت رسیدند

چنانچه از خطبه ی فدک می توان برداشت کرد حضرت در برابر امام زمان خود وظایف خود را شناخته و جایگاه خود را درک کرده وتماما مطیع امام خود است.

عدم رعایت شناخت و وظایف خواص از چایگاه خود باعث آن وقایاع شده است.

حال اکنون وظایف ما در برابر امام زمان خود  تنها مبارزه با بد حجاب و بد جحابی است.

و وظیفه ای دیگری بر دوش ما نیست ؟؟

سکوت در برابر تبعیضات موجود و عدم اعتراض به بی عدالتی های درون جامعه به گونه ای که هر روز عده ای فقیر تر و عده ای ثروتمند تر میشوند نمونه ای از عدم پرداخت به مبانی تفکرات اسلام است.

اگر به خطبه ی منای امام حسین ع توجه کنید میبینید  که آن بزرگوار چگونه خواص آن روز های جامعه ی اسلامی را نقد میکند و چگونه سکوت آنها را در برابر ظلم را مساوی با کفر میپندارد

حضرت به خواص آن روز جامعه می فرماید

شما می بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر میکردید که نکردید ومصیبتتان از همه بالا تر است...

این عبارت اولویت های امر به معروف شناخته میشوند و معلوم میشود که کجا ها باید بیشتر وقت وهزینه صرف کرد.

یکی از نکات جالب در مورد این سری از ارزشیون این است که اگرمسئله ی  حجاب و بد حجاب درست شود دیگر سردر گم هستند و معمولا کاری برای انجام ندارن.

به امید آن روز که ما به  سخنان رهبرمان گوش به فرا دهیم تا بار دگر علی تنها نماند.

ان شاء الله 

اسلام سکوت را نمی پذیرد

اسلام سکوت را نمی پذیرد

لا یحب اللّه الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان اللّه سمیعا علیما

خدا دوست نمى دارد که کسى با گفتار زشت به عیب خلق صدا بلند کند مگر آنکه ظلمى به او رسیده باشد که خدا شنوا و به اقوال و احوال بندگان دانا است 

148 نساء

همواره اشتباهاتی از سوی انسان رخ می دهد چرا که ذات انسان ممکن الخطا بودن است و مختار بودن از ویژگی های اوست.

لذا برای جبران اشتباهات خداوند متعال در های توبه را گشوده است.حال گونه ای دیگر به توبه نگاه کنیم. ایا میتوان گفت توبه فریادی است علیه نفس ستم گر و باز گشتی به سوی حق.

آیا نمی توان توبه را در سطح جامعه فرض کرد در جامعه ای مستبدان جامعه با احتکار ثروت وقدرت ملت هر روز بر دارایی های خود می افزایند و از طرفی گروهی دیگر روز به روز فقیر تر میشوند.

جامعه ای که گروهی از شدت گرسنگی صدای شکمشان گوش افلاکیان را پر کرده است و گروهی دیگر از شدت شکم سیری پول های خود را اتش میزنند.

در کلامی از امام علی (ع) که می فرمایند:

"از دری که فقر وارد شود از در دیگر دین و ایمان خارج میشود."

از کلام بالا کاملا مشهود است که فقر ایمان،با یک دیگر رایطه ی عکس دارند طوری که هر چه فقر بیشتر شود،ایمان کمرنگ تر میشود.

حال آیا صحیح نیست که بگوییم توبه در سطح جامعه،فریاد علیه مستکبران زمان است که با استفاده از ثروت ملت خود را ثروتمند تر و مردم را فقیر تر کرده اند و باعث تخریب اعتقادات ملت شده اند.؟؟؟

آیا این روند با آرمان های امام راحل همسویی دارد؟؟آن بزرگوار که ثروت اندوزی را برای مسئولین جامعه حرام می دانست.

امام خمینی(ره)در پیامی می فرمایند:

"خاصیت یک حکومت محرومین،مستضعفین و حکومت مردمی این است که هم مجلسش میفهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه،هم حکومت و وزرا میفهمند که یعنی چه هم رئیس جمهور و هم رئیس مجلس می دانند که این محرومین یعنی چه،برای این که خودشان لمس کرده اند محرومیت را ،به فکرمحرومین میتوانند باشند"

حال این صحبت امام را با وضعیت اکثر مسئولین جامعه ی امروز مقایسه کنید.البته نه آن هایی که انقلابی بوده اند و انقلابی هستند و انقلابی خواهند ماند.

قضاوت با خودتان...

آیا هنوز وقت توبه نرسیده است؟!

 

 

هشت

عید امسال هوا دلگیر بود

فاطمی بود روزگارش پیر بود

عید بود و ولی دل ها بارانی بود

چشم ها خیس ولی باز هم امید بود

امید از ماندن یار بود قرار یار بود

چشم زینب و حسین به در دیوار بود

در سوخته بود و میخ برافراشته بود

ای کاش که پشت در مادر نبود

ای کاش که علی این همه تنها نبود

ای کاش حیا بود و نفرت نبود

ای کاش رسول بود و آن در نبود

با این همه حال همه اش میگویم

سالی که نکوست از بهارش پیداست

روزی همه به دست مادر زهراست

هفت

به توکل اسم اعظمت

چگونه بنوسیم در حالی که رویایی ندارم و آسمان هم تار شده

ابر ها خشک و آب ها داغ شده

فقط روز ها را سپری می کنم بی آن که تو را ببینم و ببویم

ای کاش توان دیدن تو را داشتم ولی افسوس....

ای کاش می توانستم تیرگی های دلم را کنار بزنم ولی افسوس...

ای دل آرام بگیر

ای چشم کم ببار

ای روح کم بخوان

بگذار زمان بگذرد

زمان....

وازه ی عجیبی است

بگذار بگذرد

صبر راه حل درمان تو است

پس صبر کن تا رویایت بیاید

آری صبر و صبر و صبر .....

رو نوشت {6}

نوشتن را دوست دارم.

به من آرامش میدهد.

درونم را آرام می کند.

نگاهم را باز می کند.

هوای دلم را صاف می کند.

حرف هایم را باز گو میکند.

گوشهایم را شنوا میکند.

و هزارها هزار دیگر می کند.

اما...

هیچ یک از آنها...

جای خاطرات را نمی گیرد.

             خاطرات...

روح و روان عاشق را زنده میکند.

خاطرات یاد او را زده میکند.

خاطرات ....

خاطراتش را دوست دارم.


رو نوشت 5{ محرم و صفر در قاب قلبم حک شده}

یک دل پر از گناه و دو ماه پر از وفا

                                         دو ماه نوکری و دو ماه سینه سزنی

دو ماه سیاه پوشی و گریه و عزا

                                        دو  ماه عجز وناله و گریه و دعا

دو ماه رویای حرم را در خواب دیدن

                                       دو ماه لبیک گویان و در رویا دویدن

دو ماه گویم حسین در خواب و در بیداریم

                                       تا بگویی جانم ای نوکر آزاده ام

دو ماه شب جمعه زیارت الحسین

                                        خواندن آن هم در هوای حرمت

دو ماه حسین جان ریخت اشکم برایت

                                        آرزوم اینست که آخر بمیرم برایت


رونوشت 4

سلام خدمت دوستان.

یک شعری خودم گفتم انشاالله مورد توجه شما قرار بگیره.


قلبم بی نفس تو نمیزند هرگز

                                              بیا تا نفس بگیرم زهوای تو

گر نیایی میمیرم زدیدار تو ای دوست

                                              مدهوشم.مدهوش زهوای تو

جان گیرم در هر نفس گر بینم تو را

                                              احسنت به خدایی که آفرید تو را

صورت زیبای تو .رخ دلربای

                                              شوری در دلم انداخت آن نگاه تو

گر عاشقی بیند تو را مست می شود بی اختیار

                                             تو چه کردی با دلم ای عاشق بی مدعا

در زمین یک آفرید از آن خدا 

                                             آن هم شد مهدی صاحب زمان

پیشنهاد


سلام خدمت همه امروز واستون دو تا پیشنهاد دارم

1:سری جدید دکتر سلام تولیدی بچه های خبر گذاری دانشجو

2:مجموع حساس نشو تولیدی شبکه ی خبر

این دو مجموعه از مجموعه های معدود جالب طنز سیاسی هستند

خیلی جالبن سعی کنید از دست ندید

رو نوشت 3

آخی

دلم تنگ شده بود واسه بگم بگم شنیدن که بازم شنیدم.

دلم تنگ شده بود واسه شنیدن انتقادی که آخرش میرسه به تخریب.

دلم تنگ شده بود واسه کسایی که به اسم حق از منافعشان حمایت میکنند.

دلم تنگ شده بود واسه گیر های اللکی.

دلم تنگ شده بود واسه توجیه های بی اساس.

دلم تنگ شده بود واسه ..............

اینشاالله که خدا عاقبت به خیرمون کنه


رونوشت 2

هیچ وقت نامید نشو حتی 

اگه خیلی تلاش کرده باشی و به اون نتیجه ی دلخواهت نرسی.

چون خدایی که بالا سرته همه ی جوانب کارتو میبینه پس هیچ وقت ناامید نشو

هرگز هرگز هرگز

مطمئن باش جواب تلاش ها تو خدا میده حتی بیشتر از او تلاشت